دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۷

دخترکم هر روز عزیزتر میشه

دوشنبه دوم دی 1387

سلام به دوستان با کلی تاخیر که علتش هم اینه که دخترک نازم دیگه خیلی بیشتر وقتم رو میگیره هم تنبلی من .خانم گل من کلی توی این مدت پیشرفت داشته و کارهای جدید یاد گرفته قربونش برم من اتفاق خوشحال کننده که توی این مدت افتاده اینه که خانم من که انقدر از حمام میترسید ناگهان و به طرز معجزه آسایی عاشق حمام شده و حتی دلش نمیخواد از حمام در بیاد که من کلی از این موضوع خوشحال شدم آخه هر دفعه میرفت حمام کلی گریه میکرد که دل من براش ریش میشد حالا خدا رو شکر خیلی خوب شده دیگه براتون بگم یاد گرفته بهش میگیم ساره ورزش کن تند تند دستاش رو به طرفین تکون میده و میگه ا او یعنی یک دو که خیلی بامزه میشه فداش شم من میگیم الکی سرفه کن میگه اوهو اوهو میگیم بخند میگه هاهاها حسابی توی بوس کردن وارد شده و خوب میدونه که میشه با این کار چقدر دل بزرگترها رو به دست آورد و حسابی خودش رو برای همه لوس میکنه صلوات که میفرستیم به آخرش که میرسیم میگیم وآل خوشگل خانم من میگه ممد به صورت کشیده تا چهار میشمریم و پنج رو ساره میگه میگیم مثلا مامانی رو چند تا دوست داری دستش رو باز میکنه پنج رو نشون میده و میگه پن یعنی پنج تا کلمات جدیدش هم اپل یعنی تپل تیس یعنی تیز راستی زانو و چونه رو هم توی اعضای بدن یاد گرفته و نشون میده به زانو میگه آمو و به چونه میگه نه وقتی کاری میکنه که درست نیست و ما بهش میگیم نکن خودش تند تند انگشتش رو تکون میده و میگه نه نه نه که من عاشق این کارشم توی ایستادن هم پیشرفت کرده ولی هنوز راه نمیره دخترک تنبل من عزیز دل مامان بدون که بی نهایت عزیزی