چهارشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۷

یک خبر مهم

چهارشنبه 23 بهمن 1387

سلام دوستان من اومدم بگم که بالاخره اتفاقی که من اینقدر منتظرش بودم افتاد و دختری ناناز محتاط من در شب 16 ماهگیش خودش از تکیه گاهش جدا شد و چند قدمی راه رفت و چندین بار هم این کار رو تکرار کرد الهی مامان فداش بشه.انشالله 120 سال قدمهای محکم و استوار در راه موفقیت برداری عزیز دلم.البته بگم که هنوز مسافت بیش از یک و نیم متر رو نمیره و خودش رو پرت میکنه توی بغل ما قربونش برم.ولی همین قدرهم حسابی من رو ذوق زده کرد.خدایا شکرت.اینم یه عکس خوشگل مال حدود نه ماه پیش از خانم طلای مامان

دوشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۷

هوهوچی چی


دوشنبه 21 بهمن 1387

سلام دوستان من دوباره اومدم تا از دخترک نانازم بنویسم.این روزا خیلی بامزه و خوردنی شده قربونش برم. حسابی خودش رو برامون لوس میکنه و توی دل هممون هر روز بیشتر جا میگیره.الهی خدا نگهدار همه این فرشته های کوچولو باشه که زندگی با اونها خیلی خیلی شیرینتر شده برامون.
کار جدید دخترکم اینه که این روزا پای ما رو میگیره و پشت سرمون میاد و با هم ق
طاربازی میکنیم و میگیم هوهوچی چی که عزیز دل مامانی هم تکرار میکنه هوهوهو و خیلی هم به این کار علاقه داره اما هنوز حاضر نیست به تنهایی تکیه گاه رو رها کنه و راه بیفته.وقتی وسط اتاق ولش میکنیم تند تند در حد چند قدم به سمتمون میاد و خودش رو توی بغلمون میندازه اما وقتی به جایی تکیه داشته باشه به هیچ وجه حاضر نمیشه به طرف ما بیاد مگه اینکه بشینه و بیاد.
کلمات جدیدش هم سی دی و بواو(همون برس خودمون )و عقیقققق هست که خیلی هم بامزه میگه قربونش برم .فعلا سین رو هم تک زبونی میگه.دیگه اینکه بعضی وقتها هم خیلی بامزه با خودش بازی میکنه و همینجوری یه کلماتی رو با خودش تکرار میکنه و من میتونم به کارهام برسم البته این حالت خیلی کم اتفاق می افته و تازگیها خیلی به من وابسته شده و همش داره پشت سر من هر جای خونه که برم و جلوی چشمش نباشم گریه میکنه که نمیدونم برای حل این مشکل چکار کنم چون حتی اگر به گریش توجه هم نکنم هم ساکت نمیشه.کار دیگه ای هم که میکنه اینه که دایی بزرگه یادش داده اینه که بهش میگه بع بع کن تا من هم تو رو بره بره کنم و دخترکم هم تند تند این کارو میکنه فداش شم.اینم چند تا عکس قشنگ از دختر گلی من

سه‌شنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۷

دختر نازم چه زود داره بزرگ میشه

سه شنبه 15 بهمن 1387

سلام من دوباره اومدم تا از گل خونمون که این روزها احساس میکنم واقعا خیلی زود داره بزرگ میشه بنویسم.عزیز دل مامان دیگه بیشتر حرفهایی رو که بهش میزنیم میفهمه و کارهایی رو که ازش میخوایم اگه دلش بخواد درست انجام میده.مثلا وقتی کسی چیزی بهش میده بیشتر اوقات میگه ممون (همون ممنون خودمون)اما وقتی نخواد یا از طرف خجالت بکشه هر چند بار هم که ازش بخوای اصلا به روی خودش نمیاره که ما چی میگیم.
آخر محرم خونه مامانم مجلس امام حسین داشتن و به دیوارهاشون پرچم زده بودند که یکیش عکس حضرت ابالفضل بود که که ساره بهش علاقه مند شده بود و بهش گفتیم بگو ابالفضل تندی گفت ابف(با فتحه همه حروف) و بعد مامانم بهش یاد دادند که میگیم ابالفضل چی نخورد میگه آب و اصغر و نام مادر حضرت علی اصغر رو هم بهش یاد دادند وقتی ازش میپرسیم اسم مامان اصغر چی بود میگه اباب البته اولا میگفت حباب که حالا درستترمیگه قربونش برم من.انشاالله حضرت ابالفضل همیشه یاورت باشند مامانی.
چیز جدید دیگه ای که یاد گرفته میگه سیزده و انقدر هم بامزه اینو میگه که من دلم میخواد درسته قورتش بدم.کلید و کیف و تیز و جیب رو هم با لحن بسیار بامزه ای میگه.یه بار پاش کثیف بود و من داشتم به شوخی بهش میگفتم وای ساره آبرومون رفت که سریع پشت سر من گفت آببه.وقتی از چیزی خوشش بیاد حسابی به به میکنه و وقتی کار بدی بکنه خودش خیلی بامزه میگه باااای فداش شم.راستی کار بامزه دیگه ای هم که یاد گرفته اینه که عروسکش رو حسابی بغل میکنه و بعد هم بهش میگیم ساره جان عروسکت رو لا لا کن اونو روی پاش میگذاره که مثلا بخوابونتش و خیلی بامزه به جای اینکه پاش رو تکون بده خودش رو تکون میده و میگه آ آ آ و به ما نگاه میکنه که تشویقش کنیم الهی من فداش شم.
تازگی دیگه خودش دستش رو به همه جا میگیره و راه میره اما هنوز حتی به انگشت کوچیکه ما هم که شده باید
متصل باشه تا راه طولانی رو بره و فقط در حد چند قدم خودش راه میره.اما در کل عاشق ایستادنه و دیگه موقع غذا خوردن هم اگر روی زمین باشیم همش میخواد منو بگیره و بلند شه و دلش نمیخواد بشینه تازه کار جالبی که میکنه اگه به جایی تکیه داشته باشه به زور هی دولا راست میشه و با اینکه خیلی بهش فشار میاد مدام این کار رو تکرار میکنه قربونش برم من.خدا رو شکر میوه هم خیلی دوست داره و میاره میده به ما و میگه پوس یعنی پوستش رو بگیرید تا من بخورم.
خدای خوب و مهربونم برای لحظه لحظه این روزای خوب شکرت میکنم و ازت میخوام به همه آرزومندان این نعمت رو عطا کنی و به ما هم قدرت شکرت رو بدی و نعمتهامون رو ازمون نگیری.الهی آمین