سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۷

دخترک خندان من

سه شنبه 10 اردیبهشت 1387

سلام دوستا ن خوبم دختر گل من که دیگه واسه خودش خانمی شده هر روز من رو از روز قبل بیشتر عاشق خودش میکنه.این روزا خیلی بیشتر از قبل من و باباش رو میشناسه و صدای من رو از هر جای اتاق که میشنوه به طرف صدا برمیگرده و گریه میکنه و میخواد بیاد بغلم که من از این کارش کلی کیف میکنم الهی مامان قربونش بره.لحظاتی که صدای خنده های قنشگش توی خونه می پیچه رو با هیچ چیز تو دنیا عوض نمیکنم و برای این همه نعمت خوب که خدا بهم داده خیلی شکرش میکنم.بازم میگم خدای مهربون شکر .به همه این خوشیها رو عطا کن.آمین




۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام خدا حفظش کنه برا شما و باباش.

ناشناس گفت...

dokhtar golie khoshgel dele mammano bordi, are? hala! garare dele kheili ha ro be dast biari, kochollooye khoshgel...